مقاله این هفته اختصاص به یکی از آداب و رسوم غلط و وحشتناکی دارد که تحت عنوان ختنه دختران در پاره ای از نقاط جهان صورت می گیرد و متأسفانه این امر در قسمتهایی از کشور ما نیز رخ می دهد و هر ساله تعدادی از دختران نگون بخت این سرزمین، قربانی نادانی و خرافه پرستی والدینشان می گردند عملی که موجب و از بین رفتن قسمت بزرگی از هویت جنسی این دختران می شود اگر از نکوهش چنین عمل ظالمانه ای که در حق این کودکان نگون بخت رخ می رود بگذریم و بخواهیم به علتِ ادامه این رسم غلط و خرافی بپردازیم همین بس که به حکایت زیر توجه کنیم: دریکی از معابد بوداییان گربه ای بود که هنگام مراقبه راهبان، با ایجاد سر و صدا مزاحم تمرکز آنان می شد . بنابراین استاد بزرگ آن معبد دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به انتهای باغ ببرد و به درختی ببندد . این روال سال ها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار راهبان آن معبد شد . سال ها بعد استاد بزرگ در گذشت و گربه هم مرد . راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه به درخت ببندند تا اصول مراقبه را درست به جای آورده باشند چندین سال بعد استاد بزرگ دیگری کتابی نوشت در باره ی اهمیت بستن گربه در هنگام مراقبه "! این داستان نمونه بارز همان جفای بزرگی است که شاید از قرنها پیش بر سر دختران مناطقی از این مرز و بوم آمده است و اگر از والدین ایشان بپرسیم که چرا چنین می کنند مسلماً هیچ جواب عقلانی و قانع کننده ای برای آن ندارند و اقدام به چنین امری را یک رسم و عادت می دانند که باید انجام شود! ولی چرا؟ نمی دانند! اما نکته درد آور در این میان این است که متأسفانه در یکی از شهرستانهای جنوبی کشورمان، این اقدام توسط یکی دو نفر از پزشکان و به صورت مخفیانه انجام می شود و مردم نیز به چنین افردی مراجعه می کنند. جا دارد که سازمان محترم نظام پزشکی و سیستم قضایی کشور با برخورد قاطعانه با این عمل جنایتکارانه و خصوصاً با چنین پزشکانی به داد این دختران نگونبخت برسد. به امید آن روز که اهریمن نادانی و خرافه پرستی دست از سر پدران و مادران این مرز و بوم بردارد .