از رنجی که می بریم؟!

در ابتدای این رنج نامه، از جامعه محترم پزشکی به جهت افشاء اسرارمادی زندگی ایشان عذرخواهی میکنم ! مکان داستان ما یک مجتمع آپارتمانی است که دو خانواده با سطح درآمد متفاوت در کنار ده ها خانواده دیگر زندگی می کنند خانواده اول : صغرا خانم که به همراه اصغر آقای کارمندزاده همسر محترمشان به همراه دو فرزند دبیرستانی و دانشگاهی با درآمد متوسط در یک واحد 80 متری این مجتمع اپارتمانی زندگی می کند خانواده دوم : کبرا خانم که به همراه اکبر آقای رئیسیان همسر محترمشان به همراه یک کودک دبستانی و یک کودک 5 ساله (مهدکودکی) با درآمد نسبتاً بالا در یک واحد 140 متری همان مجتمع آپارتمانی زندگی می کنند پرده اول: یکی از روزهای آخر اسفند ماه 1386 صغرا خانم و کبرا خانم جلوی درب اصلی مجتمع آپارتمانی در حال صحبت و گاه گاهی غیبت! صغری خانم: آره خواهر جون، داشتم برات می گفتم از وقتی که دخترم شراره جون رفته دانشگاه آزاد اصغرآقا مجبور شده برای تهیه شهریه این دانشگاه دنبال شغل سوم بره و شبها یکی دو ساعت مسافرکشی می کنه. البته ارزششو داره خواهر بالاخره تحصیل دانشگاهی ا.نم توی دانشگاه آزاد خرج داره دیگه، عوضش چند سال دیگه برای خودش می شه خانم مهندس و یک شغل خوب پیدا می کنه کبری خانم: خواهر جون این که چیزی نیست همین زلیخا دختر من، امسال برای ثبت نام مدرسه غیر انتفاعی یک و نیم میلیون تومان از ما گرفتند البته حلالشون باشه نمیدونی چقدر مدرسشون خوبه کلاس رقص آفریقایی و سفالگری و هیپنوتیزم هم براشون گذاشتن من که راضیم واقعاً حلالشون باشه تازه قند عسلم پویان جون رو در مهد کودکش خورشید درخشان توی میرداماد ثبت نام کردیم و ماهی سیصد و پنجاه هزار تومان شهریه براش می دیم ولی خواهر جون نمیدونی چه مهد کودکیه ، کلاس حرکات موزون، موسیقی، کلاس ورزش، شنا، زبان انگلیس، فرانسه ، زبان آفریقایی و ..... داره واقعاً عالیه حلالشون باشه پولی که می گیرن پرده دوم : صغری خانم با کمی طعنه : کبی جون راستی موهاتو کجا مش کردی ؟ کبری خانوم : عزیزم می دونی که من هر آرایشگاهی نمیرم یا میرم آرایشگاه فی فی توی میرداماد یا میرم آرایشگاه جی جی و هفت خواران توی خیابان فرشته راستش یک کمی گرون می گیره ولی با مانیکول و پدیکول و ماساژو مش و ....؛ روی هم می شه دویست تومن ..... واقعاً ارزشو داره دستشون درد نکنه به اندازه پولی که می گیره زحمت می کشه صغری خانم : آره بابا می دونی چقدر زحمت کشیده تا به اینجا رسیده واقعاً نوش جونشون ، حلالشون باشه من هر وقت میرم آرایشگاه احساس می کنم ده سال جوونتر شدم البته آرایشگاهی که من می رم یک خورده گرون تره!!!! ولی ارزششو داره پرده سوم: صغری خانم با کمی حسادت : راستی گفتی امسال عید می خواید برید کیش یا دبی؟!! کبری خانم با کمی باد توی غبغبش: راستش اصغر آقا گفته امسال یک کمی دستم تنگه همون کیشو بریم سال دیگه انشالله می ریم دبی البته خواهر جون میریم هتل داریوش ، هر چی گرون هم باشه ولی ارزششو داره آخرش ادم چهار پنج روز میره خوش بگذرونه ، فوقش یکی دو تومن میزنه زمین دیگه .راستش هتل داریوش ارزششو داره . صغری خانم با کمی شرمندگی: راستش ساسان جون امسال پای کنکوره به همین خاطر ما هیچ جا نمی ریم قرار شده اگر پزشکی قبول شد با باباش برن آنتالیا؟؟!!!!! به همین خاطر پسر گلم همش داره درس میخونه باورت نمی شه روزی چند ساعت معلم خصوصی داره! دبیر ریاضیش استاد جبریانه ،جلسه ای هشتاد هزار تومان می گیره ولی جوری درس می ده که من هم متوجه میشم. دبیر فیزیکشم آقای مهندس اتمییه که اونم جلسه ای نود هزارتومان می گیره ولی خواهر واقعاً ارزششو داره بالاخره به آینده ساسی جون مربوط می شه نوش جونشون باشه این پولی که می گیرن . آقامون می گه این جور خرج کردنا هیچ فشاری روی ادم نمی آرده و آدم از دلو جون این پولها رو پرداخت می کنه !! پرده چهارم: مکان مغازه میوه فروشی سر کوچه کبری خانم : خواهر ببین همین دوتا پلاستیک میوه شده بیست و پنج هزار تومان. سیب کیلویی دو تومن، انگور کیلویی دو و پونصد ، آلبالوکیلویی ...... صغر خانم : خواهر جون عیبی نداره عوضش میوه حسابی می بری خونه نه اشغالای میدونو کبری خانم : راست می گی این ممد اقای میوه فروش حلالش باشه هرچی میگیره همیشه میوه خوب به ما میده پرده پنجم: مکان شهر بازی یا سرزمین عجایب یا هر مکان تفریحی دیگر خانواده های اصغر اقا و اکبر آقا عصر پنج شنبه با هم رفتن سر زمین عجایب اول برای وارد شدن ازهرنفر هزارو سیصد و پنجاه تومن می گیرن بعد هم ،هر وسیله ای رو که بخواهی سوار بشی باید بین پانصد الی هزار تومان برای هر نفر پرداخت کنی موقع خارج شدن کبری خانم: خواهر جون می بینی فقط اومدیم یک چرخ زدیم یکی یک بلال مکزیکی خوردیم و بچه ها دوتا چرخ و فلک سوار شدن روی هم شصت هزار تومن زدیم زمین ولی حلالشون باشه واقعاً توی روحیه بچه ها اثر مثبت داره خدای ناکرده بچه هامون عقده ای نمی شن صغری خانم آره بابا حلاله حلالشون باشه حتی توی صف واستادنشم لذت داره پرده ششم: ضغری خانم: خواهر دیشب با آقامونو بچه هارفتیم پیتزا خوردیم جات خالی ،شده دونه ای پنج هزارتومن ولی نمیدونی چه پیتزایی بود چهارتایی با سالادو نوشابه و سرویس شد سی تومن، ولی بابا دستشون درد نکنه خیلی خوشمزه بود واقعاً حلالشون باشه پرده هفتم: ساسی جون پسر دردونه صغری خانم به دلیل ضعف و بی حالی و خستگی با مامانش به درمانگاه سر کوچه رفته و پزشک عمومی درمانگاه با تشخیص دیابت او نارو به دکتر متخصصیان ، فوق تخص غدد (که تمام عمرشو درس خونده ) معرفی کرده است مکان مطب دکتر متخصصیان ضغری خانم به خانم منشی: ویزیت دکتر چقدره ؟؟؟ منشی: هشت هزارتومان صغری خانم : با عصبانیت : چه خبر خانم مگه دکتر می خواد موشک هوا کنه ؟؟ جراحی قلب که نمی خواد انجام بده کبری خانم :آره خواهر یک چراغ قوه می ندازه تو دهن مریض بعد هم الکی یک فشار خون می گیره و بعد یک کاغذ رو خط خطی می کنه می ده دست مریض واقعاً خجالت نمی کشن هشت تومن پول بی زبونو از مردم می گیرن الهی درد و بلا بشه بره تو تن خودشو زن و بچش الهی حرومش بشه .... صغری خانم آره خواهر همین ها هستن که رفتن توی دبی آپارتمان خریدن و یا مالک قسمتی از خاک اروپا شدن!! همینا هستن که پنت هاوس می خرن، فلان فلان شده ها از درد مردم بیچاره خبر ندارن کبری خانم : آره خواهرجون با پول من و تو ؛ الهی که بشه آمپول بره توتن بچشون صغری خانم : یکی هم توی این مملکت نیست بگه بابا آخه واسه پنج دقیقه معاینه که نباید اینقدر پول گرفت بابا انصافشون کجا رفته؟!!!!!!(لازم به ذکر است که ویزیت ساسان حدود نیم ساعت طول می کشه) کبری خانم: آره این دکترا از درمانگی و گرفتاری مریضا سوء استفاده می کنن وگر نه خداییش هزار تومن هم زیادشونه آره والا خواهر نمی دونم چرا وزارت بهداشت جلوی این دزدی در روز روشن رو نمی گیره ! تازه حالا این خوبه وقتی رفتی دارو خونه می فهمی که چه کلاهی سرت می زارن خواهر همین چهار قلم دارو با دفتر چه بیمه می شه چهار هزار تومان تازه دکتر داروسازه ...... هم سیصد چهارصد تومان بابت حق فنی میگیره واقعاً که پوله زوره انگار سر گرده آدموگیر آوردن . حرومشون باشه بخدا نمی دونم مگه مملکت حساب کتاب نداره ما مردم از دست این دکترا چه می کشیم هرچقدر دلشون می خواد از آدم پول می گیرن اونم پولی که با زحمت در می آد باید دو دستی تقدیمشون کنیم. پرده آخر: مطب همان دکتر متخصصیان: زمان اخر برج، دکتر درحال حساب و کتاب درامدها و مخارج محکمه (مطب) ـــ کرایه این ماه مطب هشت صد هزار تومان(بدون احتساب پول پیش پرداختی) ــ پول برق،آب ، گاز و تلفن یک صد هزار تومان ــ حقوق منشی با احتساب حق بیمه وی حدود سی صد هزار تومان ــ مالیات که پرداخت آن وظیفه شرعی و قانونی هر شهروندی است حدود ماهی پنجاه هزار تومان ــ سایر مخارج از جمله شارژ آپارتمان مطب و نگهبان مجتمع و .. یک صد هزار تومان مجموع مخارج: یک میلیون وسیصد و پنجاه هزار تومان تعدا مریضهای ویزیت شده در طی 25 روز کاری مطب از قرار روزی 10 بیمار که می شود250 نفر که از قرار هر بیمار 8000 تومان جمعاً یک دو میلیون تومان ــ میزان کل درآمد ماهانه دکتر متخصصیان ششصد و پنجاه هزار تومان درماه راستی آیا دکتر متخصصیان هم به مسافرت می رود یا اصلاً فرصت اینکه فرزند خود را به شهر بازی یا ... ببرد دارد!! به راستی وضعیت فرهنگی جامعه ما در زمینه پرداخت هزینه های بهداشت و درمان در چه سطحی است؟ و این همان رنجی است که ما می بریم ان هم بعد از بیست و چند سال رنج تحصیل و شب نخوابی و دوری جستن از تمامی لذتهای مشروعی که هر جوانی از آن متمتع می باشد و ما پزشکان نبودیم ..... آیا کسی هست که به فریاد ما برسد؟؟؟؟؟


ضمیمه ها
ضمیمه ندارد
تمامی حقوق برای وب سایت دادمهر محفوظ است. Telegram